• صفحه نخست
    بهمراه فهرست مدیریت
    • پروفایل مدیر
    • رایانامه
  • فهرست
    منوی اصلی سایت
    • آرشیو مطالب
    • Rss.02
    • فرم ارتباط
    • نسخه موبایل
    • چاپ صفحه
    • ایران نقش
  • نقشه سایت
    دسترسی سریع
    • انتهای صفحه
    • پیوندها
    • امکانات و ابزار
    • بر چسبها
    • موضوع مطالب
  • آرشیو ماهانه
    دسترسی به بایگانی
    • آبان 1392
    • مهر 1392
    • شهريور 1392
    • مرداد 1392
  • آخرین مطالب
    تازه ترین انتشارات سایت
امام صادق علیه السلام می فرمایند:هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .

  • Aromatherapy package £10,000
    حضرت زهرا (ع) و حجاب:

    امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید: بهترین کار برای زنان چیست؟

    فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند .
    يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
  • ضد هوس
    ضد هوسFrom: £13 یا زهرا
    حضرت زهرا (ع) فرمودند:

    شیعَتُنا مِنْ خِیارِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَکُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.

    شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند، نیز آن هائى که با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.
    وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ‏ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ‏
  • ضد هوس
    ضد هوسFrom: £13 یا زهرا
    اهمیت دوری از نامحرم

    روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:

    نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.) وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود: فاطمه پاره تن من است.
    السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ‏
  • ضد هوس
    ضد هوسFrom: £13 یا زهرا
    عفاف حضرت زهرا (ع)
    زمانی هم که حضرت برای ایراد خطبه وارد مسجد شدند و برای احقاق حق و ابطال باطل سخن رانی کردند در عین حفظ حریم و عفت بودند. حضرت امام حسن علیه السلام در کیفیت این حضور حضرت در جمع می فرمایند: مادرم روسری بر سر نمود و چارقد بلند خود را پوشید … در حال راه رفتن بگونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد… او در میان زنان انصار از خانه خارج شد… همچون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با وقار و متانت حرکت می نمود …
    السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
  • ضد هوس
    ضد هوسFrom: £13 یا زهرا
    قالَتْ (علیها السلام):)

    الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاهِ فى مَنْزِلِهِ إلاَّ الاْمامَ یَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَیْهِ.

    هر شخصى نسبت به مرکب سوارى، و فرش منزل خود و برگزارى نماز در آن از دیگرى در أُلویّت است، مگر آن که دیگرى امام جماعت باشد و مردم بخواهند با او نماز جماعت را إقامه نمایند.
    السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ
  • <-BlogTitl->
    <-BlogTitl->£149
    قالَتْ (علیها السلام):

    یا أبَا الْحَسَنِ! إنَّ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ أهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ لا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِمْرِاللّهِ تَعالى وَ ارْضَ بِقَضائِهِ.

    اى ابا الحسن! ـ همسرم ـ ، همانا رسول خدا با من عهد بست و اظهار نمود: من اوّل کسى هستم از اهل بیتش که به او ملحق مى شوم و چاره اى از آن نیست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش.
    السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ‏
  • Green salt
    Green salt£149
    در خصوص حریم نامحرم:

    … إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانى فَإنّى أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح.

    مرد نابینائى وارد منزل شد و حضرت زهراء (علیها السلام)پنهان گشت، وقتى رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند.
    أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏
  • Green salt
    Green salt£149
    در خصوص تلاوت قرآن:

    فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلى أُنْسِ الاْحْیاءِ.

    ضمن وصیّتى به امام علىّ (علیه السلام) اظهار نمود: پس از آن که مرا دفن کردى، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا کن، چون که میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان مى باشد.
    وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ كَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏
  • Green salt
    Green salt£149
    در مورد حجاب فرمودند:

    وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَهِ ایجاباً لِلْعِّفَهِ.

    خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاکى جامعه از زشتى ها و جنایت ها; و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد; و دزدى نکردن، موجب پاکى جامعه و پاکدامنى افراد مى گردد.
    أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ‏ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيباً

درباره وبلاگ

****هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا**** ****************************** شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا ****************************** سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد ****************************** در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد ****************************** چندین هزار دارا ، بسته به سر ، سربند ****************************** یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند ****************************** سارای دیگری در ، مهران شده شهیده ****************************** دارا کجاست؟ او در ، اروند آرمیده ****************************** دوخته هزار سارا چشمی به حلقه ی در ****************************** از یک طرف و دیگر چشمی به خون دل ، تر ****************************** سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟ ****************************** دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون ****************************** خون گلوی دارا آب حیات دین است ****************************** روحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمین است ****************************** در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا ****************************** در این زمانه گشتند ده ها هزار « دارا » ****************************** هنگام جنگ دارا گشته اسیر و دربند ****************************** دارای این زمان با بنزش رود به دربند ****************************** دارای آن زمانه بی سر درون کرخه ****************************** سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه ****************************** در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد ****************************** در این زمانه ناگه ،‌ چادر « لباس جین » شد ****************************** با چفیه ای که گلگون از خون صد چو دارا ست ****************************** سارا خود ،‌ از برای ، ‌جلب نظر بیاراست ****************************** دارا و گشواره ،‌ حقا که شرم دارد ****************************** در دست هایش امروز ، او بند چرم دارد ****************************** با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم ****************************** اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم ****************************** جای شهید اسم خواننده روی دیوار ****************************** آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار!!! ****************************** امید وارم که مطالب خوب و کارایی را از این وبلاگ یاد بگیرید واین را هم بگم که از نظرمن حجاب یک ارزش است ارزشی که ارزشمندان صاحب او هستند.

نویسندگان

محمدرضازینی

پیوندها

کاروان آرامش
خاک پای زینب
مهدی دلان
سيكس دانلود
جهان مجازی اینترنت
فندک برقی سیگار لمسی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ضد هوس و آدرس zedhavas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ایران نقش

کدهای کاربر

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 362
بازدید کل : 107670
تعداد مطالب : 186
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1

  • فاطمه پاره تن من است ( پیامبر اسلام (ص)

  • السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده

  • حجاب یعنی : من عاشق فاطمه ام !

  • لبیک یا فاطمه الزهـــــــرا سلام الله علیها

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

  • حجاب یعنی ضدهوس

ضد هوس

درباره مباحثی پیرامون عفاف و حجاب

داستان محجبه ها2

اسم: لوری
سن: ۲۸
کشور: آمریکا
وبلاگ: موزیکال چف
از ۱۹ سالگی که به اسلام تغییر مذهب دادم حجاب دارم. انتخاب خودم بود و والدینم چون مسیحی بودند از من چنین چیزی نخواستند. ازدواج هم نکرده بودم که شوهرم از من بخواهد تا حجاب داشته باشم و کسی نیز در مسجد این حس را به من القاء نکرد که مجبورم با حجاب باشم. اوائل که حجاب داشتم دلیل آن را درک نمی کردم به جز اینکه برای عفاف است و این که کار خوبی به نظر می رسید. کم کم که در مورد دین جدیدم یاد می گرفتم پر معنا تر شد و الآن خوشحالم که محجبه هستم.
از زمانی که حجاب دارم تا به حال در نقاط مختلفی زندگی کرده ام: یک شهر دانشگاهی، دو شهر بزرگ در شمال آمریکا، شهر کوچکی در شمال و شهری متوسط در جنوب که نزدیک یک پایگاه نظامی بود. چند وقتی هم در اکراین و اسپانیا بودم. انتظار داشتم که در این شهر جنوبی که الان زندگی می کنم و بسیار محافظه کار و طرفدار بوش و جنگ و غیره هستند و مسلمان کمی ساکن و مسلمان کمتری محجبه اند، سخت بگذرد. فکر کنم کمتر از ۱۵ زن، شاید کمتر از ۱۰ زن حجاب دارند. شگفتزده شدم وقتی دیدم اغلب مردم خیلی با من مهربان هستند. فکر کنم که دلیلش این باشه که از بچگی به جنوبیها یاد می دهند که خیلی مودب و مردمدار باشند حتی اگر از کسی خوششون نمی آد. کسی چه می دونه شاید ذهنشون بازتر از اینیه که من فکر می کنم . از یک موضوع دیگه هم دلواپس بودم و اون وجود پایگاه نظامی بود اما سربازان توجه چندانی به من نمی کردند. شاید هم دلیلش این بود که چندان جلب توجه نمی کردم چونکه به جز روسری، لباسهای آمریکایی مثل دامن و بلوز و شلوار یا پیراهن می پوشم. جلباب یا سراپا مشکی نمی پوشم.
مردم شهرها و شهرک دانشجویی خوش برخورد بودند و هیچ مشکلی حتی حول و حوش ۱۱ سپتامبر نداشتم. شهر شمالی که زادگاهم نیز هست جای طاقت فرسایی است. مسلمانان انگشت شماری آنجا هستند و هیچ مسجدی وجود ندارد و هیچ زن با حجابی نیز تا به حال ندیده ام. مردم آنجا به خونگرمی جنوبیها نیستند و گاهی به آدم خیره می شوند. فقط برای دیدن پدرم به آنجا می روم.

در اکراین مردم خیلی به من خیره می شدند ولی مردم نا مهربانی نبودند و فهمیدم که اصولاً مردمشان به خارجی خیره می شوند هر چه که می خواهد تنش باشد. در شهر کوچکی انگلیسی تدریس می کردم و جوانی آفریقایی نیز آنجا بود که مردم دائماً به او خیره می شدند چون به غیر از تلویزیون تا آن موقع سیاه پوست ندیده بودند.
اسپانیا هم خوش گذشت. مردم خیلی با من دوستانه بر خورد می کردند. تنها یک مرد به من توهین کرد که او هم مست بود بنابراین چندان توجهی به او نکردم.

 

 


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 شنبه 11 آبان 1392
  17:49  محمدرضازینی

داستان محجبه ها1

اسم: مونا
سن: ۱۸
کشور: کانادا
اون اوائل زورکی حجاب داشتم و نمی تونستم با والدینی که منو مجبور می کردن تا برای همیشه یک تکه پارچه رو سرم بندازم زندگی کنم و کلاً برام سوال بود که چرا اغلب مسلمانها حجاب دارند. ۵ سال یا بیشتر تحقیق کردم و الآن هم از حجابم راضی ام. الان کسی مرا مجبور به داشتن حجاب نمی کند و تنها کسی که مجبورم می کند خودم هستم به جای اینکه از این اجبار متنفر باشم، عاشقشم.

 شنبه 11 آبان 1392
  17:48  محمدرضازینی

دختری که می خواست در دانشگاه اسلحه گرم حمل کند!(جالب)


قبل از نقل خاطره بگويم كه بعضي از كلاسهاي دانشگاه ما تا ساعت 10 شب ادامه دارد و اين باعث مشكل براي خيلي از دختران شده است!
ساعت حدود 5 عصر بود و من مشغول نوشتن يك طرح براي باشگاه پژوهشي در كميته ي فرهنگي بودم، كاملاً تمركز گرفته بودم كه ناگهان يك دختر خانمي مانتويي با ظاهري بسيار نامناسب وارد اتاقم شد و سلام كرد!
جواب سلامش را كه دادم بدون مقدمه گفت:
«حاج آقا ببخشيد مي توانم به شما اعتماد كنم؟ بچه ها مي گويند راز كسي را فاش نمي كنيد!»
من هم به گونه اي كه خيالش را راحت كنم، محكم گفتم:
«مطمئن باش من در موضع مشورت به هيچ كس خيانت نمي كنم.»
همين كه خيالش راحت شد چند لحظه اي سكوت كرد و بعد با احتياط گفت:
«حاج آقا من يك سؤال شرعي دارم، آيا دختران مي توانند براي امنيت خود اسلحه همراه خودشان داشته باشند؟»
من كه از تعجب نمي دانستم چه بگويم، تمركز گرفتم و با تأمل گفتم: «منظورت را واضح تر بگو»
آن دختر خانم كه ديگر جرأت حرف زدن پيدا كرده بود گفت:

 


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, اسلحه, دانشگاه, کلاس, درس, ترم, چادر, چادررنگی, مادر, پدر, مشاور, حاج, حاج آقا, ,


ادامه مطلب

 شنبه 11 آبان 1392
  17:12  محمدرضازینی

من به زور چادری شدم

خاطرم هست از اول ابتدایی با خواهرم مدرسه که می رفتیم،

او از من بزرگتر بود و چادر سر می کرد و من همیشه

حسرتش را می خوردم.

از تابستان سال دوم شروع کردم خواهش و تمنا که من هم چادر می خواهم.

اما چون از نظر مادرم هنوز خیلی کوچک بودم و توانایی جمع و جور کردن

چادر را نداشتم مدام وعده می دادند که باشد برای بعد از سن تکلیف!

مدرسه ها باز شد و علی رغم تمام تلاش هایم خبری از چادر نشد!

 

یک شب عمه و دختر عمه ام به خانه مان آمده بودند،

دختر عمه ام چادر نو خریده بود. همانجا سر کرد

و چادر قدیمی ش در خانه ی ما جا ماند!

آن شب فکری به ذهنم رسید.

می دانستم پدر و مادرم حساس هستند که از وسایل دیگران

بی اجازه استفاده نکنم. من هم با علم به این حساسیت،

صبح چادر را بدون اجازه برداشتم و با خواهرم باهم رفتیم.

بیرون از خانه چادر را سر کردم.

 

خوب یادم هست وقتی کنار خواهرم با چادر راه می رفتم

چنان احساس بزرگی می کردم که حقیقتا

متصور بودم روی ابرها راه می روم!

تا اینجا نصف نقشه ام عملی شده بود.

...

هنگام برگشت، با چادر وارد خانه شدم. پایم را محکم زمین گذاشتم

و گفتم تا وقتی برایم چادر تهیه نکنید با این چادر خواهم رفت!

و از فردای آن روز تا به حال رسما چادری شدم. با چادر خودم!

 

امیدوارم به حق آبروی حضرت زهرا(س) تا ابد برای هم آبرو باشیم..


برچسب‌ها: چادر, حجاب, دختر, دخترکوچولو, تابستان, مضرات حجاب, مامان, خانم بدحجاب, دخترباحجاب, زورپدرومادر, پدر, مادر, دختر, زنان, حجاب در جامعه, ,

 دو شنبه 22 مهر 1392
  18:19  محمدرضازینی

دوستت دارم...

وقتی حواسم نبود و کمی روسری ام ليزخورده بود و موهام ديده

می شد با لبخند گفت:

«موهات بيرونه ها خانومی!»

درحالی که موهام رو قايم می کردم نگاهی به زن های

اطرافم تو خيابون انداختم.

شرم آور بود.

شوهراشون چه بی خيال.
اونجا بود که فهميدم تو با همه مردها فرق داری؛

دوستت دارم...


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 دو شنبه 22 مهر 1392
  18:11  محمدرضازینی

شنل قرمزی

گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...

از ناامنی می گویند ...

از یک کشور اسلامی انتظار دارند!!!!!..

که همه سرشان پایین باشد

که هرطوری دلشان خواست لباس بپوشند...

چه کسی باعث شد امنیت از بین برود؟؟؟

که حریم خصوصی دیگر وجود نداشته باشد...

خودتان اجازه دادید هر کس هرطور دلش خواست با شما رفتار کند

خودتان باعث شدید که دیگر احترامی برایتان قائل نشوند...

که حتی چادری ها هم درامان نباشند(از حرفهای بی معنی و متلک)...

خودتان بهتر می دانید نوع پوشش شما هیچ ربطی با اسلام ندارد...

حال عواقبش را مشاهده کنید...

شما که خلاف جریان حرکت می کنید دیگر اعتراض بی معناست...

و در آخر عکسهایی قابل تامل...

 

 چادر مشکی تو برایت امنیت می آورد...

خیالت راحت، گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند... 

اگر از مطلب بالا کمی ناراحت شدید از شما عذر خواهم

ولی گاهی اوقات لازمه


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 دو شنبه 22 مهر 1392
  18:8  محمدرضازینی

حکایت حجاب2

 3- حضرت موسي(عليه‌السلام) آن‌قدر بر پوشيدگي خود محافظت مي‌کرد که مردم مي‌پنداشتند وي بيماري جسماني دارد. رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله) درباره‌ي او مي‌فرمود: همانا موسي مردي باحيا و پوشيده بود که به دليل حيايش، هيچ نقطه از بدن وي ديده نشد و لذا هنگامي که مي‌خواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمي‌شد، لباس خود را بيرون نمي‌آورد؛ در حالي که بني‌اسرائيل حيا نمي‌کردند و در برابر هم براي شستشو برهنه مي‌شدند و به يکديگر نگاه مي‌کردند.


برچسب‌ها: حجاب در دین, حجاب دینی, حجاب در دین اسلام, حجاب اسلامی, دختر مسلمان, زن, زنان مسلمان, دخترن محجبه, دختران با حجاب اسلامی, حجاب, زنام مسلمان با حجاب, ,

 شنبه 13 مهر 1398
  21:30  محمدرضازینی

پوشش لقمان

1- امام صادق(عليه‌السلام) پوشيدگي شديد لقمان را از علل حکيم شدن وي مي‌دانند. (قابل توجه کساني که مي گويند پوشش فقط براي زن است)


برچسب‌ها: پوشش, لقمان, امام صادق, حکیم, زن, حجاب, زنان, ,

 شنبه 13 مهر 1387
  21:24  محمدرضازینی

داستان واقعی

مينا يكي از دانش آموزان با نشاط و فعال كلاس سوم راهنمايي بود كه بعد از سه روز غيبت  امروز به مدرسه آمده ولي با كسي حرف نمي زد . از آن نشاط و شادابي هميشگي  ديگر خبري نيست هيچكس نمي دانست چه اتفاقي براي مينا افتاده است . وقتي اين وضع سه چهار روز ادامه پيداكرد . خانم معلم ها  مخصوصا خانم سعيدي دبير پرورشي هم نگران حالش شدند.


برچسب‌ها: داستان, داستان حجاب, داستان واقعی, حجاب, ایران, حجاب در ایران, ,


ادامه مطلب

 شنبه 23 شهريور 1392
  5:4  محمدرضازینی

این یک داستان واقعی است؟

هنگامی که نشریه را گرفتم و جلدش را نگاه کردم چیز خاصی متوجه نشدم و تنها چند جمله در مورد حجاب بود که نزدیک بود به خاطر این نشریه را به گوشه ای پرتاب کنم اما نشریه را برگرداندم. اسمهای مطرح جهانی در یک نشریه حجاب برایم عجیب بود؛

ویکتور هوگو و هیچکاک رو چه به حجاب اسلام؟! به همین علت ترغیب شدم که این صفحه را بخوانم و آن هم مرا ترغیب کرد که باقی صفحات را بخوانم؛ هر چند پیش تر، از نصایح بزرگان دین خودمان (منظورم آخوندهاست) اصلا خوشم نمی آمد و عکس یکی از آنها در نشریه شاید تو ذوق من می زد؛ البته بعد از خواندن و اتفاقات بعد از آن نسبت به خواندن آثار آنها راغب هم شدم.


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,


ادامه مطلب

 شنبه 23 شهريور 1392
  5:4  محمدرضازینی

این ماجرا واقعی است ؛ گوش کنید! (پیشنهاد می شود)

این ماجرا واقعی است ؛ گوش کنید! شاه بیت این غزل اینجاست!

سال 1381، شامگاه یک پنجشنبه تابستانی

تهران، خیابان افریقا، یک پاساژ باحال سانتی مانتال

«لطفا حجاب اسلامی را رعایت فرمایید» .

دخترکان جوان، لاک زده و مانیکور کرده، با هفت قلم آرایش و موهای افشان به دهها مغازه برمی خورند که این تابلو بر روی در ورودی آنها - جایی که همه آن را ببینند - نصب شده است .

 

توجهی به این نوشته کنند؟ اصلا!

بقیه را حتما برین لطفا.............................................


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,


ادامه مطلب

 شنبه 23 شهريور 1392
  5:4  محمدرضازینی

گرمت نمیشه باچادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.

یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..


برچسب‌ها: چادر, حجاب, دختر, دخترکوچولو, تابستان, مضرات حجاب, مامان, خانم بدحجاب, دخترباحجاب, زورپدرومادر, پدر, مادر, دختر, زنان, حجاب در جامعه, ,

 شنبه 23 شهريور 1392
  3:3  محمدرضازینی

مصاحبه با زن یهودی تازه مسلمان شده: حجاب را به خاطر زیبایی‌اش برگزیدم

لیلا حسین نام زنی است که در مصاحبه با شبکه “اهل البیت تی وی” می گوید، به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.


لیلا حسین نام زنی است که در مصاحبه با شبکه “اهل البیت تی وی” می گوید، به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.مصاحبه زیر، خلاصه ای از گفتگوی لیلا حسین با زهرا علوی (مجری نوجوان شبکه اهل‌البیت که سرزندگی او مثال نقضی است برای کسانی که حجاب را مایه افسردگی می دانند) است: لیلا حسین: من ۶ سال قبل به اسلام گرویدم. و من در یک جامعه یهودی‌نشین زندگی می‌کردم. خیلی سخت نبود که به حجاب کاملا اسلامی روی بیاورم. اما اشخاص برداشت‌های کاملا متفاوتی نسبت به ایمان دارند. آنها به زنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام می‌گذارند.


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,


ادامه مطلب

 شنبه 16 شهريور 1387
  3:46  محمدرضازینی

چیزی که عوض داره گله نداره!

هرچی عوض داره گله ندارهقبل از اینکه این پست رو بخونید باید خدمتتون عرض کنم که اسامی ای که در این پست مطالعه میکنید مستعار هستند.یعنی سعی شده از بیان اسامی واقعی افراد،اجتناب بشه!! ضمنا این ماجرا حقیقیه و فقط اندکی در اون دخل و تصرف شده.فرهاد و احمد،مدت ها بود که با هم رفیق بودن.گاها هم با هم رفت و آمد داشتن و گاهی این به در خونه اون میرفت و گاهی هم اون به خونه ی این یکی می اومد. زندگی خوبی داشتن تا اینکه یه روز فرهاد داشت توی پیاده روی خیابون با دوست دخترش راه می رفت. همینطور که داشت از کنار مردمی که توی پیاده رو در حال عبور و مرور بودن میگذشت چشمش به احمد افتاد و بدون مقدمه به احمد حمله کرد و با هم توی خیابون گلاویز شدن و شروع کردن به بد وبیرا گفتن به همدیگه و بزن بزن کردن!

مردم که نمیدونستن ماجرا چیه اونا رو تماشا میکردن و دور اونا جمع شدن.

حالا ماجرا چی بود؟؟؟

ماجرا این بود که اتفاقا اون روز هم احمد با دوست دخترش اومده بود توی خیابون!


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,


ادامه مطلب

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  15:56  محمدرضازینی

عفت بر باد رفته!!!

دختر جوان با اینکه وضعیت مالی خوبی هم داشت اما همش پیش خودش فکر میکرد که خونواده ش همش به خواهر معلول اون توجه دارن و اصلا به اون توجهی نمیکنن و خلاصه خوشی میزنه زیر دلش و تصمیم میگیره با پسری که مدت هاست باهاش دوست شده، از خونه فرار کنه.

پیش خودش فکر میکرد که با فرار از خونه ، یه پنجره رو به دنیای جدید، براش باز میشه و کلی فرصت تازه براش بوجود می آد.

خلاصه با دوست پسرش که در ظاهر ادعا داشت که دوسش داره، از خونه فرار میکنه!

دوست پسرش هم اونو می بره توی یه خونه پیش دوست خودش و در یک شب تاریک، دامن این دختر به تیرگی های گناه آلوده میشه!

از طرف دیگه، خونواده ش هم که می بینن ازش خبری نیست ماجرا رو به پلیس اطلاع میدن تا اینکه پلیس موفق میشه دختره رو دستگیر کنه و به خونواده ش تحویل بده!


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,


ادامه مطلب

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  15:56  محمدرضازینی

حجاب براي چشم

در پست قبلي اشاره کرديم که با داشتن حجاب ظاهر که همان پوشش باشد، روح عفاف بر جامعه حاکم نخواهد شد؛ بلکه نياز است از حجاب هاي ديگري نيز کمک گرفته شود، که قرآن هم به آن حجاب ها نيز اشاره اي دارد؛
از جمله اين حجاب ها حجاب چشم است که در رابطه با حجاب چشم، هم آيه داريم و هم روايت از آياتي که مي توان براي حجاب چشم از آن استفاده نمود آيه 30سوره نور است آنجا که پروردگار مي فرمايد: قل للمومنين يغضوا من ابصارهم.....که امر مي کند زنان و مردان را که چشم خود را ببندند از نامحرم؛ و از جمله رواياتي که مي توان به آن اشاره نمود اين روايت است که نگاه حرام تيري از تير هاي شيطان است و وقتي که  اين آيات و روايات تربيتي را در کنار مسائل علمي روز و نظريه دانشمندان و روانشناسان مي گذاريم به نتايج بهتري از کنترل نگاه و يا  همان حجاب چشم پي مي بريم آنجا که روانشناسان چشم چراني را يک نوع انحراف رواني قلمداد مي کنند و مي گويند:
اين انحراف هر گاه در کسي به وجود ايد قابل توقف نخواهد بود و هر لحظه بر ميزان آن افزوده خواهد شد. يک فرد چشم چران هرگز با چند ساعت چشم چراني نمودن قانع نمي شود و اين حالت کم کم در او يک حالت وحشيانه و حيواني خاصي بوجود مي آورد و رفته رفته او را به يک بيماري انحراف رواني ديگري به نام (evojuerism) مبتلا مي سازد. در اين حالت بيمار از تماشاي بدن عريان و ... لذت مي برد و اين مرحله مقدمه ي ايجاد ساديسم است.(1) و چه زيبا قرآن ما را از اين بلا سال هاست که بر حذر داشته است آنجا که فرمود:
چشمهايتان را در نگاه به به نامحرم فرو ببنديد؛ و پيامبر در توضيح آن چه زيبا فرمود:
النظر سهم مسموم من سهام ابليس ...(2)نگاه به نامحرم تير زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است؛ و اين مطلب فقط يکي از معايب چشم چراني بود و اين گناه معايب و مفاسد ديگري نيز همچون ايجاد روابط نامشروع دارد که از چشم معمولا صورت مي گيرد که در اين زمينه انشاالله در پست هاي بعدي اشاره اي خواهم داشت.
=============================
(1)برگرفته از کتاب براي چشمهايت ص34
(2)بحارالانوار، ج104ص 38


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:22  محمدرضازینی

حجاب گفتار
 
مي گفت: خيلي دوستم داره، گفتم از کجا فهميدي؟ گفت از حرف زدنش. گفتم  از حرف زدنش فهميدي؟ چطور متوجه شدي؟ گفت: آنقدر با محبت و صفا صحبت کرد که فهميدم او هم عاشق من است هر طور باشه مي خوام بدستش بيارم ولو اينکه تمام دنيا مانعم شوند.

ياد آيه قران افتادم که مي فرمايد:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً:
با کرشمه سخن  نگوييد تا (مبادا) آن که در دلش بيماري است طمعي پيدا کند، و نيکو و شايسته سخن بگوييد(1)

نمي دونم وقتي بفهمد او با همه مردان اين گونه صحبت مي کند چه حالي پيدا مي کند و چه حالي پيدا مي کند آن دختري که مي دانست اين مرد به اين گونه صحبت کردن او حساس استو حالا قرار است به خاطر روشن کردن طمع وجود او به هر قيمتي که شده با او ازدواج کند ولو با ريخته شدن  اسيد بر روي صورتش. چون آن مرد عاشق صداي با محبت اوست.



(دوستان عزيز خواستم تصوير واقعي اسيد پاشي را بگذارم اما دلم نيومد؛ و اين گل و روايت زيبا را تقديم
شما عزيزان کردم.)
=====================

(1)احزاب32
روايت روي عکس:سايت آيت الله صافي گلپايگاني
 


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:22  محمدرضازینی

انسان هاي فراموش کار

آيا واقعا تابستان آنقدر گرمه که انسان را وادار  کند که در مقابل آفريدگارش بايسته؟ پروردگاري که در عظمتش همين يک آيه کافي است؛ و ما شما را بدين خلقت زيبا بيافريديم پس چرا آفريننده را تصديق نمي کنيد آيا نديديد که نخست شما نطفه اي بوديد؟(1)

ما انسان هاي فراموش کار و ناسپاسي هستيم، و جايگاه و جوهره وجودي خودمان را يادمان رفته است، و ديگر حاضر نيستيم کمي به  خودمان سختي بدهيم و گوش به حرف آفريدگارمان و آيات حجابش دهيم و کمي گرماي دنيا را تحمل کنيم .

متاسفانه فصل تابستان شده، و لباس مردهايمان که گويي سايز خودش پيدا نمي شود؛ و لباس زنان از آن بدتر؛ روسري هايي که تور شده اند؛ مانتوهايي که بلوز شده اند؛ آستين هايي که آب رفته اند؛ و تا جايي که توان دارند روي ظاهر همين لباس اندک و جذب کننندگي آن تلاش مي کنند؛ فقط کافي است بگويند مد شده يا مد است؛ حديث و روايات هم يادمان رفته است،يادمان رفته است که امام صادق عليه السلام فرمود:
 آتش جهنم را 70بار آب زدند تا که شد گرماي دنيا؛(2) آتش جهنمي که خداوند نام آن را 150بار در قران متذکر شده.....آيا تابستان آنقدر گرم شده که حتي گرماي جهنم رو هم تحت تاثير خودش قرار داده است؟
========================================
(1)سوره واقعه- نَحنُ خَلَقنَاکُم فَلَولَا تُصَدِّقُونَ (57) أفَرَءَيتُم مَّا تُمنُونَ (58)
(2)بحار الانوار جلد? مبحث جهنم-  ان نارکم هذه جزء من سبعين جزءا من نار جهنم و قد اطفئت سبعين مرة بالماء ثم التهبت و لو ذلک مااستطاع آدمي ان يطيقها


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:22  محمدرضازینی

وقتی زلیخا از حضرت یوسف (ع) تقاضای کامجویی کرد، قبل از این کار پارچه ای برداشت و بر روی خدایش (بت) انداخت و گفت: دیگر خدا نمی بیند؛  و از خدایش هم عذر خواهی کرد.
زلیخایی که بت پرست است از یک سنگی به دست تراشیده حیا کرد و پارچه ای بر روی آن نهاد که گناهی را که انجام می دهد خدایش نبیند و حیای بین خود و خدایش (بت) را حفظ نمود.

ولی بعضی از ما یادمان رفته است که عالم محضر خداست؛ و چه راحت حیای بین خودمان و خدایمان را از بین بردیم و از هیچ گناهی در مقابلش چشم پوشی نکردیم، از گفته هایش چه راحت عبور کردیم و چه راحت حضورش را نادیده گرفتیم در حالی که امام حسین علیه السلام
فرمود: عمیت عین لا ترک علیها رقیبا(1) (خداوندا کور باد چشمی که تو را نبیند) خداوندی که فرمود:
 حجاب بگیرید از نامحرم و خودتان را بپوشانید؛ ولی نمی دانم چرا بعضی ها حجاب را گرفتن اما...... نه در مقابل نامحرم بلکه در برابر خداوند، حجابی بین خودشان و خدایشان گرفتند که سال ها آن حجاب از خدا دورشان کرد.


(1) بحار الانوار، ج 98، ص 226



برچسب‌ها: زلیخا, یوسف, بت, حجاب, عفاف, عفت, کامجویی, شرم, حیا, محرم, نامحرم, حیا, دوست, دشمن, بحارالانوار, حجاب در بحارالانوار, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:22  محمدرضازینی

داستاني شگفت از شيخ رجبعلي خياط

خواسته يا ناخواسته دلفريبي مي کرد و زيبايي صورتش را به انسان ها نشان ميداد اما غافل از اين که مردمان پاک زيبايي ظاهر او را نمي ديدند بلکه گداخته آتش هاي به پا خواسته از نافرماني خداوند را مي ببنند مردماني پاک همچون رجبعلي خياط.
فرزند اين عارف بزرگوار در گفتگو با کيهان فرهنگي مي گويد:


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,


ادامه مطلب

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:22  محمدرضازینی

خیابان نشین ها

"هر چه بیشتر نگاه کنی، افراد زیباتری پیدا می کنی"
این قانون چشم های  خیابان نشین است
چشم هایی که لذت عشق را از صاحبانشان می گیرند.


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:21  محمدرضازینی

رابطه حجاب و عشق واقعی

يک واقعيت است که امروزه يکي از خلأ هايي که در دنياي غرب وجود دارد، مسئله ي عشق واقعي و پيدا کردن آن است. انديشمندان اروپايي زياد به اين نکته تاکيد کرده اند که « اولين قرباني آزادي و بي بند و باري امروز زنان و مردان، شور و احساسات شديد و عشق عالي است.»
در جهان امروز هرگز عشق هايي از نوع عشق هاي شرقي و باستاني مثل ليلي و مجنون، خسرو و شيرين بوجود نمي آيد. اين داستان ها بيان کننده ي واقعيت هاي اجتماعي است که در آن زمان ها و در کشور هاي شرقي وجود داشته است.
از اين داستان ها مي توان فهميد که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسي آسان مردان، پايه هاي خود را تا کجا بالا برده است! قطعا درک زن از اين حقيقت که دور بودن باعث شيفتگي بيشتر نسبت به او مي شود؛ در تمايل او به پوشش بدن خود و مخفي کردن خود به صورت يک راز، تاثير فراوان داشته است. [1]
لمبروزو روانشناس معروف ايتاليايي، در اين مورد سخن زيبايي دارد. او مي گويد: « بدون شک منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي توان يافت؛ چه اينکه زن وقتي مرد را به خويش علاقه مند و خود را نسبت به او متمايل ديد، منظور اصلي خودنمايي و جلوه گري از بين مي رود و چون توسعه محيط اجتماعي زن، فقط به منظور تمرکز تمايلات دروني او به شخص واحد است، پس در نتيجه، هنگامي که در اين راه توفيق يافت؛ ديگر احتياجي به آلات فريبنده و مصنوعي نخواهد داشت. چنانچه مشاهده مي شود، زناني که به شوهر و فرزندان خود علاقه مند هستند، بکلي از اين عالم دور هستند. و اگر زني ديده شود که راه ديگري را پيش گرفته است،  فقط به اين جهت است که پاسخ احساسات دروني خويش را نزد همسر خود نيافته اند؛ زيرا وقتي که زن علاقه مند گرديد، ديگر حاضر به جلب توجه ديگران نخواهد بود.»[2]

منابع:

[1]. اقتباس از مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج 19 ص 414

[2]. کتاب: روح زن، جينا لمبروزو، ص 44 و 45


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:21  محمدرضازینی

برسونمت!!!!!!!!!!


گوشه ي خيابان ايستاده اي و منتظر تاکسي هستي. ماشين ها يکي يکي عبور ميکنند و انگار نه انگار که تو را ديده اند؛ با سرعت رد ميشوند و همزمان با رد شدنشان بادي دوست داشتني به سرت ميخورد و براي چند ثانيه از گرماي تابستان جدايت ميکند. يک ماشين مدل بالا نزديک ميشود و سرعتش را کم ميکند؛ خوشحال ميشوي که بخت و اقبال يارت شده و تا سر خيابان ميتواني سوارش بشوي و در طول عمر با برکتت يک بار هم سوار اين ماشين ها شده باشي.

در همين فکر و خيالها هستي که آرام از جلويت عبور ميکند و چند متر جلوتر مي ايستد؛ شيشه سمت شاگرد را پايين ميدهد و با لحني خودماني به خانمي که کمي آنطرفتر ايستاده ميگويد: «برسونمت!»

زن لبخند ميزند و رو بر ميگرداند ولي راننده ماشين دست بردار نيست.

به آنطرف خيابان نگاه ميکني که دو مغازه دار ايستاده اند به تماشاي ماجرا و همينطور که لبخند ميزنند با هم پچ پچ ميکنند.

کمي آنطرفتر يکي دو نوجوان و کمي آنطرفتر يک دختر بچه ماجرا را به تماشا ايستاده اند.

نگاهت را برميگرداني سمتِ ماشين ولي زني که کنار خيابان ايستاده بود را نمي بيني!

صداي ضبطِ ماشين از حد معمول بلندتر ميشود و ماشين آرام  آرام به راه مي افتد و نگاه مردمي را که به نظاره ايستاده اند با خود همراه ميکند. ماشين اولين خيابان فرعي را به راست ميپيچد، از نگاه مردم دور ميشود و زندگيِ مردم دوباره به حالت عادي بر مي گردد. انگار نه انگار اتفاقي افتاده، انگار نه انگار ناهنجاريي صورت گرفته و انگار نه انگار گناهي جلوي چشم مردم به وقوع پيوسته.

با خودت فکر ميکني چرا اينقدر اين صحنه ها براي مردم عادي شده که حتي يک نفر هم ناراحت نيست، يک نفر اعتراض نميکند و يک نفر اخمهايش را به نشانه ي اعتراض نشان نمي دهد. در همين فکرها هستي که يک تاکسيِ غراضه جلوي پايت مي ايستد و داد ميزند: «کجا ميري داداش؟»


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, مزاحمت, مزاحمت های خیابانی, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:21  محمدرضازینی

 هنوز از در حرم بيرون نيامده بود که چادرش را برداشت؛ روسريش را شل تر کرد و آهي کشيد و گفت: داشتم خفه مي شدم.
 همينطور که بهش نگاه مي کردم، چشمم به کيفش افتاد که شايد 2-3 کيلويي بود خواستم بگويم، اي چادر! چقدر غريبي؛ که صداي تق تق کفش هايش توجه مرا به خودش جلب کرد، کفش هايي با پاشنه هاي آنچناني که حتي راه رفتن را به سختي انجام مي داد و گفتم: اي چادر! چقدر غريبي .
چقدر غريبي که حاضرند کيف پر از وسايل تباهيشان را ساعت ها بر دوش بکشند، اما وزن کم تو را تحمل نکنند.
اي چادر! چقدر غريبي؛ اگر با کفش هاي پاشنه بلندشان و .....صد بار زمين بخورند با خنده بلند مي شوند اما کافيست يک بار با تو برايشان اتفاقي بيفتد، چقدر سريع کنارت مي زنند و براي کنار زدنت فلسفه مي بافند و آيه توجيه مي کنند.
حجاب، سکوي پرواز زن به سمت آسمان است    نمي دانم چرا برخي به زمين عادت کرده اند؟
به نظر شما راه رفتن با کفش هاي پاشنه بلند و گرفتن کيف سخت تر است يا پوشيدن چادر؟
(گروه حجاب و عفاف)
حجاب و عفاف

برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, چادر, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 یک شنبه 27 مرداد 1392
  3:21  محمدرضازینی

توحش يک بي حجاب نسبت به دختر محجبه

  از سيل اخباري که اين روزها به گوش مي رسد، خبري تکان دهنده خواندم.

 دختري محجبه در مقابل چشمان پليس مورد تعرض يک زن بي حجاب قرار مي گيرد و پليس هيچ عکس العملي نشان نمي دهد. (لينک خبر)

 سه نکته توجه مرا به خود جلب کرد:

 اول: توحشي که نسبت به اين دختر محجبه انجام گرفته است، تنها در تمدن هاي وحشي در قبائل دور افتاده قابل يافت است! اين عمل از سوي کساني اتفاق مي افتد که خود را به روز، مدرن، روشن فکر، غير متعصب و ...       مي  دانند.

خانم شمس مي گويد:

(آن زن به سمت من حمله کرد و گلوي من را فشار داد. با دست ديگر هم شروع به چنگ انداختن به صورت من کرد. من هم که روزه بودم و هوا هم گرم بود احساس خفگي مي کردم و به ضرب و زور خودم را نجات دادم!) همچنين وي به همراه فحاشي هايي که انجام مي داد مي گفت: (اگر يک بار ديگر ببينمت مي کشمت! مگر يک بار ديگر نبينمت! زنده نمي‌گذارمت!)  

دوم: برادران نيروي انتظامي که در راستاي تأمين امنيت کشور تلاش بسياري مي کشند در چنين مواردي کمتر وارد ميدان مي شوند. اين در حالي است که با حضور نيروي انتظامي، از تشديد درگيري جلوگيري مي شود و هر دو طرف سعي در آرام کردن خود مي کنند.

سوم: رهگذراني که نسبت به پيرامون خود بي تفاوت هستند. اگر چه در اين دوران وانفساه کسي حال درد سر ندارد؛ ليکن اگر اتفاقي براي اين دختر مي افتاد در روز قيامت خون وي بر گردن همه ي آنان خواهد بود.

اگر چه شايد بتوان به آنان حق داد؛ چرا که در دعوا حلوا پخش نمي کنند. يا کتک مي خوري يا بايد چند روز خود را در راهروهاي دادگاه جهت شهادت و يا حتي جواب پس دادن بگذارنيد!


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 شنبه 19 مرداد 1392
  13:36  محمدرضازینی

سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده اند...

           بد حجابي
اين حکايت از گلستان سعدي است...
« شاعري پيش امير دزدان رفت و ثنايي بر او بگفت . فرمود تا جامه از و برکنند و از ده بدر کنند. مسکين برهنه به سرما همي رفت . سگان در قفاي وي افتادند . خواست تا سنگي بر دارد و سگان را دفع کند ،در زمين يخ گرفته بود ، عاجز شد ، گفت : اين چه حرامزاده مردمانند ، سگ را گشاده اند و سنگ را بسته . »

خبر حمله ي زني بي حجاب با خانمي محجبه در رسانه ها پخش شده است اما با خواندن گفتگو ي آن خانم با خبرگزاري فارس، ياد اين حکايت از گلستان افتادم!
که مردم و پليس که در آن حوالي بوده اند علاوه بر اينکه هيچ کمکي به آن خانم نکرده اند برعکس، وي را مورد سرزنش و عتاب قرار داده اند. واي بر حال آن مردمي که رد مي شدند مي ديدند و هيچ کاري نکردند و به جاي آن، کلي هم سرزنش کردند! چنانچه خود آن خانم محجبه نقل مي کند: « بعضي‌ها در همان حين، به جاي اينکه نسبت به وضع فاجعه بار ظاهر آن خانم، معترض باشند به من يادآوري مي‌کردند که دوره امر به معروف گذشته است و نبايد به اين خانم‌هاي با اين ظاهر حتي نزديک شد، خانمي به من مي‌گفت «به تو چه ربطي داشته، هر کسي را در گور خود مي‌ خوابانند» آقايي مي ‌گفت « اين زن اوضاع ش معلوم است»[1].
کجا راه را اشتباه رفته ايم که بجاي اينکه سگ ها را ببندند، دارند سنگ ها را مي بندند؟ بجاي امر به معروف، نهي از معروف مي کنند!؟ برخورد منفعلانه با هنجار شکنان و ترويج دهندگان فساد، عاقبتي جز اينگونه حوادث براي ما نخواهد داشت .
منابع:
[1]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920426000405


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 شنبه 19 مرداد 1392
  13:36  محمدرضازینی

حجاب همیشه خوب نیست!!!!!!

باز هم يه دردنامه..باز هم يه خاطره از جنس درد!! اين بار از زبان يکي از خوانندگان وب دختر چادري به اسم (رويا) که در يک مصاحبه،به خاطر چادر کنار گذاشته شد!!! من چيزي نميگم، خودتون از زبون خودش اين ماجرا را بخونيد...

سلام .

 بالاخره جايي رو يافتم که بتونم حرف دلم رو که سالهاست سنگيني مي کرد بازگو کنم.
بخاطر همين چادر از مصاحبه رد شدم !!
مصاحبه اي که دومين نمره آزمون مدرسي زبان انگليسي رو توي استان کسب کرده بودم. اما دو نفر آقا و خانمي که از تهران جهت مصاحبه تشريف آورده بودن و خانم که نگو انگار محل کسب علم و ادب و دانش رو با کجاي اروپا عوضي گرفته بود!!

 (شرمنده ام که توضيح مي دم اما بخدا قسم . ناخنها حداقل دو سانت با لاک هاي رنگين . آرايش صورت که واويلا و نوع پوشش که خدا مي داند و بس و موها که يک وجب بيشتر بيرون با رنگ و مش خود نمايي مي کرد) .

 علي رغم پاسخ کامل و محاوره اي به زبان انگليسي که به سوالات ايشان دادم و آقاي همراه ايشان که بيان بنده رو تاييد مي کرد، اين خانم با نهايت بي احترامي در حاليکه با نوک ناخن دوسانتي اش لاي دندانش را خلال مي کرد گفت: براي جواب يه هفته ديگه مراجعه کنم.

يه هفته بعد که رفتم نتيجه رو ببينم به خدا قسم تمام افرادي که اونجا داشتم براشون ياد مي دادم که چه جوري خودشون رو معرفي کنن و چي بگن قبول شده بودن الا بنده و دوست بنده که هر دو چادري بوديم !!!

 اعتراض داديم. دو ماه ديگه رفتيم مجددا برا مصاحبه. اما متاسفانه همون خانم و آقا باز تشريف آورده بودن. خانم با نهايت .... رو به من کرد و گفت : خانم .... . گفتم بله . گفتن: اينو بدون وقتي من يکي رو رد مي کنم يعني رد کردم و نيازي به اعتراض نداشتين خانم!!

حالا سوال اينجاست . تو مملکتي اسلامي که نتيجه خون هزاران شهيد بوده چرا بايد اينگونه افراد فعاليت داشته باشن. چرا بايد از روي غضب و عقده من و امثال بنده رو کنار بزارن و هيچ ارزشي به بار علمي و حيا و حرمت ما ندن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونم تو يه موسسه زبان بين المللي ايران !!!؟؟؟؟؟

همون سال تو کانون بسيج به عنوان مدرس بعد از مصاحبه و... مشغول به تدريس شدم . اما بعد از سه سال مسئول آموزش زبان اونجا هم عوض شد و چند نفر از ما رو که چادري بوديم کنار گذاشته و خانمها و دانشجويان زبان که پوشش هاي خيلي اسفناک داشتند رو برا تدريس انتخاب کردن!!!

حالا باز بگم؟؟؟!!!!!!! بخدا معلوم نيست اين مسئولين دارن چيکار مي کنن.
پ.ن : به احترام دردهاي مشترک من و ساير چادريها باز هم سکوت ميکنم...سکوتي بالاتر از فرياد!!


برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, ایران, جمهوری اسلامی, جمهوری اسلامی ایران, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,

 شنبه 19 مرداد 1392
  12:42  محمدرضازینی

آیا شنیده ای؟؟؟...

 خانم، آستین های مانتوتون را بیارید پایین؛
در جواب گفت:چطور مردا می تونند با لباس آستین کوتاه باشند ولی زنان نه؟
گفتم: تا بحال شنیده ای مردی را که به زنی تجاوز کرده باشد و جسد بی جان او را رها کرده باشد؟
گفت: آره!
گفتم: آیا شنیده ای که زنی هم این کار  را در برابر مردان انجام داده باشد؟؟؟
 

برچسب‌ها: خانم, مرد, زن, حجاب, دختر, ÷سر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, ,

 جمعه 18 مرداد 1392
  13:35  محمدرضازینی

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

خانوووووووم… شــماره بدم؟

خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!

بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود… این قضیه به شدت آزارش می‌داد.

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگی‌اش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…

شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی…!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…

دردش گفتنی نبود…!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می‌گفت انگار! خدایا کمکم کن…

چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنند!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد…

امــــا…اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد…!

انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!

احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه می شه انقد زود دعام مستجاب شده باشه! فکر کرد شاید اشتباه می‌کند! اما این‌طور نبود!

یک لحظه به خود آمد…

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

برچسب‌ها: حجاب, عفاف, اهل بیت, زن, جامعه اسلامی, قیامت, قرآن, فرهنگ, اسلام, جامعه, دین, ارزش, یونان, مصر, ایران, فلسقه, ماد, اشکانیان, سامانیان, ساسانیان , هخامنشیان, کورش, کورش کبیر, دولت ماد, , تاریخ, تاریخ ایران, یونان باستان, ,

 یک شنبه 13 مرداد 1392
  9:29  محمدرضازینی

داستان ناکامی و انتقام

ناکامی و انتقام

درزمان قبل از اسلام، زد و خوردی خونین بین قبیله بنی عامر و بنی کنانه در بازار عکاظ اتفاق افتاد که تاریخ، آن را به نام «حَرْبُ الْفُجّار» ثبت کرده است.

زنى از بنی عامر در بازار عکاظ نشسته بود، جوانی از بنی کنانه به وی نزدیک شد و چند قدمى گرد او چرخید و به چشم چرانی پرداخت. بعد هم از زن درخواست کرد که خود را به وی بنمایاند تا از تماشای او لذت ببرد. زن از انجام تمنای جوان خودداری کرد. جوان که در ارضای شهوت جنسی خود شکست خورده بود، بدون انکه زن متوجه شود پشت سر او نشست و با تیغ تیزی درز پیراهن زن را شکافت. وقتی زن از جای خود حرکت کرد، قسمتی از بدنش ظاهر شد.

کسانی که از نزدیک ناظر این ماجرا بودند، خندیدند. زن که از این اهانت سخت خشمگین شده بود، با صدای بلند فریاد کشید و بنی عامر را به یاری خود طلبید. افراد قبیله با شمشیرهای برهنه به یاری زن شتافتند و به جوان متجاوز حمله کردند. جوان نیز قبیله بنی کنانه را به کمک خود خواست. آنان هم آمدند و دو قبیله به جان هم افتادند و عده ای نیز در این واقعه کشته شدند.1

1. داستان ها و حکا یت هاى پندآموز، ص 190.


برچسب‌ها: حجاب, عفاف, اهل بیت, زن, جامعه اسلامی, قیامت, قرآن, فرهنگ, اسلام, جامعه, دین, ارزش, یونان, مصر, ایران, فلسقه, یونان باستان, ,

 شنبه 12 مرداد 1392
  9:12  محمدرضازینی

داستانی از عاقبت چشم چرانی زائران حرم امام هادی (ع)

عاقبت چشم چرانی زائران حرم امام هادی (ع)

نقل شده است که شخصی به نام سید علی در سامرا زندگى می کرد. او از شیعیان عجم (غیر عرب) که می خواستند وارد حرم امام هادی(علیه السّلام)و امام حسن عسکری (علیه السّلام) شوند، یک ریال میگرفت و برای این که بفهمد کدام یک از زائران پول داده است، ساق پای کسانی را که پول می دادند مهر می کرد. روزی سید علی جلوی صحن مقدس نثسته بود و سه نفر از ملازمان او هم ایستاده بودند، او هم چوب بزرگی را جلوی خودگذاشته بود.
از قضا قافله ای از زائران غیر عرب برای زیارت آمده بودند و او پاى آن ها را مهر می کرد و پول می گرفت.


برچسب‌ها: حجاب, عفاف, اهل بیت, زن, جامعه اسلامی, قیامت, قرآن, فرهنگ, اسلام, جامعه, دین, ارزش, یونان, مصر, ایران, فلسقه, ماد, اشکانیان, سامانیان, ساسانیان, تاریخ, تاریخ ایران, یونان باستان, ,


ادامه مطلب

 شنبه 12 مرداد 1392
  9:12  محمدرضازینی

داستانی دیگر از عاقبت چشم چرانی

برچسب‌ها: حجاب, عفاف, اهل بیت, زن, جامعه اسلامی, قیامت, قرآن, رفتار, پوشش, عفت, نامحرم, محرم, مرد, زن, حجاب اسلامی, حجاب رفتاری, انواع حجاب, حجاب در قرآن, خلخال, زیور, جاهلیت, ,


ادامه مطلب

 شنبه 12 مرداد 1392
  9:12  محمدرضازینی

داستان چشم چرانی وزیر معتصم عباسی

برچسب‌ها: حجاب, عفاف, اهل بیت, زن, جامعه اسلامی, قیامت, قرآن, رفتار, پوشش, عفت, نامحرم, محرم, مرد, زن, حجاب اسلامی, حجاب رفتاری, انواع حجاب, حجاب در قرآن, خلخال, زیور, جاهلیت, ,


ادامه مطلب

 شنبه 12 مرداد 1392
  9:12  محمدرضازینی
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

برچسب‌ها

حجاب (182)
زن (147)
مرد (95)
دختر (74)
اسلام وحجاب (74)
خانم (65)
تهاجم فرهنگی (63)
مانتو (59)
مومن (58)
قرآن وحجاب (58)
زینت (58)
فلسفه حجاب (57)
پسر (57)
مانتوآستین کوتاه (56)
پیامبراسلام (55)

دیگر پیوندها

ایران نقش
داراوسارا
ساختن وبلاگ
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
انبر سیم چین
آی کیو مگ
یکانسر
ریحون مگ
خرید عمده شارژر موبایل
دانلود انیمیشن و کارتون جدید
بام میهن
دیدگاه پلاس
آینه روز

موضوعات وب

دلنوشته
حجاب در کلام شهیدان
حجاب در قرآن
دانلود
سخنرانی در مورد حجاب وعفاف
کلیپ در مورد حجاب وعفاف
کتاب در مورد حجاب و عفاف
نرم افزار در مورد حجاب
حجاب در ادیان الهی
حجاب در آیین مسیحیت
حجاب در ایین اسلام
حجاب در آیین زرتشت
حجاب در آیین یهود
حجاب در ایران
فلسفه حجاب
حجاب وعفاف در اقوام ایرانی
عمومی حجاب و عفاف
سولات پیرامون حجاب
داستان هایی در رابطه با حجاب و عفاف
مقاله پیرامون حجاب و عفاف
شعرحجاب